اوست معهود الهی

آری آن دولت را منتظمی معهودست / ای برادر سخنی راست بخواهم گفتن

اوست معهود الهی

آری آن دولت را منتظمی معهودست / ای برادر سخنی راست بخواهم گفتن

خاطره

جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ب.ظ

انگار در وضعیتی که آدم سخت گرفتار بود و حال و روز خودش را نمی فهمید و دل و دماغ هیچ کاری ـ خصوصاً خوش و بش کردن ـ را نداشت، بیشتر به پرو پایش می پیچیدند. بیچاره پیک با آن سر و روی آشفته. کلی راه را آمده بود تا پیغامی را برساند و تند و تیز هم برود که هنوز چند قدمی را از سنگر اجتماعی دور نشده بود که یک نفر داد می زد:«برادر...!» و او بر می گشت و منتظر خبر این مبتدا می شد و طرف آن قدر دست دست می کرد تا طفل معصوم تمام راهی را که رفته برگرد؛ آن وقت خوب که نزدیک می شد، دستش را به سوی او دراز می کرد و می گفت:«خداحافظ، التماس دعا!» 

  • ali mahdi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی